دانلود رایگان کتاب کی؟
(فصل اول کتاب کی؟ انتهای صفحه)
کتاب کی؟
_ اثری دیگر از دانیل. اچ. پینک
یکی از پرفروشترین نویسندگان نیویورک تایمز
و نویسنده «انگیزه» و «فروش کاری انسانی است»
نویسنده: دانیل اچ.پینک
مترجم: بنفشه عطرسائی
کتاب کی؟ رازهای علمی زمانبندی عالی
همه از اهمیت زمانبندی آگاهاند، اما از خود زمانبندی چیز زیادی نمیدانیم. زندگی ما جریانی بیانتها از تصمیمات «کِی» است: کی کسبوکارمان را شروع کنیم، به کلاس جدیدی برویم، رابطهمان را با فردی جدی کنیم. همه این تصمیمها را بر اساس شهود و حدسیات میگیریم.
بهترین برنامه را برای خود تنظیم کنیم
دانیل. اچ. پینک با بررسی گنجینهای از تحقیقات در حوزههای روانشناسی، زیستشناسی و اقتصاد نشان میدهد که چطور با استفاده از الگوهای پنهان روز، بهترین برنامه را برای خود تنظیم کنیم. چگونه یک شروع باانرژی را به آغازی روحافزا تبدیل کنیم؟ چرا نباید عصرها به بیمارستان برویم؟ و بهترین زمان ترک کار، عوض کردن شغل و ازدواج کِی است؟ «کِی» روایتی جذاب و خواندنی است که دیدگاهی قانعکننده برای داشتن زندگی غنیتر و پرهیجانتر ارائه میدهد.
کتاب کی؟ درباره زمانبندی است.
همه ما از اهمیت زمانبندی آگاه هستیم. مشکل این است که چیز زیادی از آن نمیدانیم. زندگی ما جریانی بیانتها از تصمیمات «کِی» است. کی شغلمان را عوض کنیم، خبر بدی را به دیگران بدهیم، به کلاس خاصی برویم، طلاق بگیریم، برای پیادهروی برویم، یا کی تصمیمات جدی درباره پروژه یا شخصی خاص بگیریم؛ اما اغلب این تصمیمها حاصل شهود و حدسیات مبهم است. ازنظر ما زمانبندی یک هنر است.
ما در کتاب کی؟ چه به شما خواهیم گفت؟
به شما نشان خواهم داد که زمانبندی یک علم است؛ ترکیبی نوظهور از تحقیقات چندمنظوره و میانرشتهای که نگاهی جدید به شرایط انسان دارد و راهنمایی مفید برای کار هوشمندانهتر و زندگی بهتر ارائه میدهد. اگر به هر کتابفروشی یا کتابخانهای سر بزنید یک دوجین قفسه پر از کتابهای مربوط به روش انجام کارهای مختلف میبینید؛ از روشهای دوستیابی و اثرگذاری بر دیگران تا آموزش مکالمه فیلیپینی در یک ماه. محتوای این کتابها آنقدر زیاد است که باید زیرمجموعه یک گروه منحصربهفرد به نام کتابهای «چگونه» قرار گیرند. این کتاب را هم زیرمجموعه ژانر جدیدی به نام کتابهای «کِی» بدانید.کتاب کی؟
هفتصد تحقیق در حوزه اقتصاد و بیهوشی تنها در دو سال
در دو سال اخیر، من به همراه دو محقق پرتلاش بیش از هفتصد تحقیق در حوزه اقتصاد و بیهوشی؛ انسانشناسی و غدد درونریز؛ گاه زیستشناسی (مطالعه فعالیتهای زیستی در چرخه زمانی) و روانشناسی اجتماعی را خوانده و تحلیل کردهایم تا علم پنهان زمانبندی را از میان آنها استخراجکنیم. در صفحات آینده، از نتیجه این تحقیق برای پاسخ به سؤالهایی استفاده میکنم که حاصل تجربههای انسانی است، اما اغلب از دید ما پنهان مانده است.
چرا؟
چرا آغازها (حتی اگر سریع باشند یا اشتباه) تا این اندازه مهم هستند؟
و چگونه میتوانیم با وجود موانع سخت، آغازی دلنشین داشته باشیم؟
چرا رسیدن به نقطه میانی یک پروژه، بازی یا حتی زندگی گاهی ناامیدمان کرده و گاهی به ما انگیزه میدهد؟
چرا پایانها انرژی تلاش بیشتر را به ما میبخشند تا به خط پایان برسیم و همچنین تشویقمان میکنند تا کمی آرامتر پیش برویم و در جستجوی معانی باشیم؟
چه طراح نرمافزار باشیم یا خواننده گروه کر، چطور بهموقع با دیگران هماهنگ میشویم؟
چرا بعضی برنامههای مدارس مانع یادگیری هستند، اما بعضی استراحتها و تعطیلیها باعث بهبود نمره امتحان دانشآموزان میشود؟
چرا تفکر درباره گذشته باعث میشود رفتار خاصی داشته باشیم، اما تفکر درباره آینده ما را به سمت رفتار متفاوتی هدایت میکند؟
قدرت نامرئی زمانبندی
و درنهایت اینکه چطور میتوانیم سازمانها، مدارس و زندگیهایی بسازیم که قدرت نامرئی زمانبندی را در نظر بگیرند و به این سخن مایلز دیویس برسند که زمانبندی موضوع اصلی نیست، بلکه همه ماجرا است.
فهرست کتاب کی؟
الگوی پنهان زندگی روزانه
تغییر احساس و تغییر درآمد
هوشیاری، آرامش و راز عملکرد روزانه بهتر
چکاوک، جغد و پرنده سوم
هماهنگی و روز سه مرحلهای
راهنمای هکرهای زمان
فصل اول کتاب کِی؟ : راهنمای هکرهای زمان
چگونه «کی»های روزانه خود را مشخص کنید: روش سه مرحلهای
روش تعیین «کی»های روزانه: نسخه پیشرفته
اگر روی برنامه روزانهتان کنترل ندارید، چه باید بکنید؟
کی ورزش کنید: راهکار نهایی
فواید ورزش صبحگاهی
فواید ورزش عصرگاهی یا شامگاهی
چهار نکته برای داشتن صبحی بهتر
فصل دوم: عصرها و چند قاشق قهوه
قدرتِ وقت استراحت، نوید صرف ناهار و خواب نیمروز مدرن
چند لحظه با من به بیمارستان دووم بیایید.
مثلث برمودا و مستطیلهای پلاستیکی: فواید استراحت هوشیار
از مدرسه تا دادگاه: فواید استراحت تقویتی
مهمترین وعده غذایی روز
خوابیدن در محل کار
خواب نیمروز مدرن
راهنمای هکرهای زمان «فصل دوم»
فصل سوم کتاب کِی؟ : آغازه
شروع درست، شروع دوباره و شروع با هم
شروع درست
شروع دوباره
شروع با هم
راهنمای هکرهای زمان «فصل سوم»
فصل چهارم کتاب کِی؟ : نقاط میانی
درسهای انگیزشی از شمعهای عید حنوکا و بحران میانسالی
همین ویژگی تو را دوست دارم
روشن کردن شمعها و چیدن شکلها
اثر «وای- وای»
مسابقه نیمه اول
راهنمای هکرهای زمان «فصل چهارم»
فصل پنجم کتاب کِی؟ : پایانها
ماراتنها، شکلاتها و غمشادی
انرژی گرفتن: چرا نزدیک خط پایان سختتر تلاش میکنیم
رمزگذاری: جیمی، جیم و زندگی خوب
تصحیح کردن: چرا غربال کردن و حذف افراد، نزدیک خط پایان بیشتر میشود
رسیدن به اوج: خبر خوب، خبر بد و پایانهای شاد
راهنمای هکرهای زمان «فصل پنجم»
فصل ششم کتاب کِی؟ : هماهنگی سریع و آهسته
رازهای زمانبندی گروهی
رهبر گروه کر، کاپیتان تیم قایقرانی و ساعت: هماهنگی با رئیس
فواید احساس تعلق: هماهنگی با قبیله
کدها
لباس
لمس کردن
تلاش و خلسه: هماهنگی قلبی
راهنمای هکرهای زمان «فصل ششم»
فصل هفتم کتاب کِی؟ : تفکر با استفاده از زمانهای مختلف
مقدمه کتاب کی؟ : تصمیم کاپیتان تِرنر
ساعت ۱۲:۳۰ ظهر شنبه اول مِی ۱۹۱۵، یک اقیانوسپیمای بسیار لوکس از اسکله ۵۴ رودخانه هادسِن در مَنهتن به سوی بندر لیورپول در انگلستان حرکت کرد. بعضی از ۱۹۵۹ مسافر و خدمه این کشتی عظیم انگلیسی کمی دریازده و خسته بودند، که دلیل آن نه امواج، بلکه طولانی شدن زمان بود.
جنگ
بریتانیای کبیر در حال جنگ با آلمان بود، زیرا جنگ جهانی اول تابستان سال گذشته آغاز شده بود. آلمان اخیراً ادعای تصرف آبهای مجاور شبه جزیره بریتانیا را کرده بود که کشتی هم باید از همان آبراه و منطقه جنگی عبور میکرد. حتی در هفتههای قبل از عزیمت، سفارت آلمان در ایالاتمتحده هشدارهایی برای مسافران در روزنامههای آمریکا منتشر کرده بود با این مضمون که «مسافران و افرادی که با کشتیهای انگلیسی یا همپیمانان او به این آبها وارد شوند، باید مسئولیت خطرات موجود را بپذیرند».
درس گرفتن از کشتی تایتانیک
با این وجود، فقط تعداد کمی از مسافران سفرشان را کنسل کردند. این کشتی دویست بار بدون هیچ حادثهای از اقیانوس آرام گذر کرده بود و یکی از بزرگترین و سریعترین کشتیهای مسافربری دنیا و مجهز به تلگراف بیسیم و تعداد کافی قایق نجات بود (این درس را از تایتانیک گرفتند که سه سال قبل غرق شده بود و به اندازه کافی قایق نجات نداشت). مهمتر از همه اینکه، کاپیتان ویلیام توماس ترنر، یکی از بزرگترین و کارکشتهترین دریانوردان مسئولیت آن را بر عهده داشت؛ ناخدایی پنجاه و هشت ساله و خشن با کولهباری از تقدیرها و ستایشها و هیکلی عظیمالجثه مانند صندوق امانات بانک.
آن چند روز
آنها پنج روز پیاپی مشغول گذر از اقیانوس آرام بودند. اما در ششم می، وقتی کشتی غولپیکر به سمت سواحل ایرلند میراند، به ترنر خبر رسید که زیردریاییهای آلمانی مشغول گشت در منطقه هستند. او به سرعت اتاقش را ترک کرد و خود را به کابین فرماندهی رساند تا افق را بررسی کرده و برای اتخاذ تصمیمات سریع آماده باشد.
صبح جمعه هفتم مِی، وقتی کشتی فقط صد مایل با ساحل فاصله داشت، مه غلیظی همه جا را فرا گرفت. ترنر سرعت کشتی را از ۲۱ گره به ۱۵ گره کاهش داد. نزدیکهای ظهر مه برطرف شد و ترنر میتوانست در دوردستها ساحل را ببیند. آسمان صاف و دریا آرام بود.
برای دانلود کتاب (( اندیشه ات را به تن کن )) کلیک کنید.
با این حال، در ساعت یک بعدازظهر، والتر شیگِر فرمانده زیردریایی آلمانی کشتی را دید، اما کاپیتان و خدمه هیچ اطلاعی از ماجرا نداشتند. در طول یک ساعت بعد، ترنر دو تصمیم اشتباه گرفت. اول اینکه سرعت کشتی را کمی افزایش داد و به ۱۸ گره رساند، و با وجودیکه میدان دید شفاف و دریا آرام بود و میدانست که زیردریاییها در کمین هستند، سرعت را به سرعت نهایی یعنی ۲۱ گره دریایی نرساند.
قول او به مسافران
او در طول سفر به مسافران قول داده بود که تند براند، زیرا اگر اقیانوسپیما با حداکثر سرعت میراند میتوانست به راحتی از تیررس زیردریاییها بگریزد. دوم اینکه در ساعت ۱:۴۵ به جای اجرای یک مانور ساده پنج دقیقهای برای بررسی وضعیت کشتی، مانوری چهل دقیقهای اجرا کرد. برای اجرای این مانور مجبور بود در خط مستقیم براند و در نتیجه نمیتوانست حرکت زیگزاگی داشته باشد و به راحتی از دست زیردریاییها و اژدرهای آنها بگریزد.
در ادامه کتاب کی؟ :
در ساعت ۲:۱۰، یک اژدر آلمانی به سمت راست کشتی اصابت کرده و حفرهای وسیع ایجاد کرد. فوارهای از آب به هوا برخواست و بر سر تجهیزات درهمشکسته و قطعات روی عرشه فرود آمد. چند دقیقه بعد، اتاقکهای دیگهای بخار یکی یکی پر از آب شدند و انفجار دوم رخ داد. ترنر از عرشه به پایین پرتاب شد. مسافران جیغ میکشیدند و برای سوار شدن به قایقهای نجات در آب شیرجه میزدند. فقط هجده دقیقه پس از اصابت اژدر، کشتی به پهلو خوابید و شروع به غرق شدن کرد.
شیگر
شیگر، فرمانده زیردریایی پس از اطمینان از مصیبتی که به بار آورده بود، به سوی دریا روانه شد. او لوسیتانیا را غرق کرده بود.
در این حمله حدود ۱۲۰۰ نفر از جمله ۱۲۳ نفر از ۱۴۱ آمریکایی حاضر در کشتی از بین رفتند. این حادثه آتش جنگ جهانی اول را شعلهورتر کرد، باعث بازنویسی قوانین دریانوردی شد و کمی بعد پای ایالاتمتحده را هم به جنگ باز کرد.
حادثه ای که مانند رازی سربهمهر باقی ماند
اما حادثهای که واقعاً در آن بعدازظهر ماه می یک قرن پیش اتفاق افتاد، هنوز مانند رازی سربهمهر باقی مانده است. دو بازجویی که بلافاصله پس از حمله انجام شد، بینتیجه بود. افسران بریتانیایی نخستین بازجویی را بیپاسخ گذاشتند تا رازهای نظامی را افشا نکنند. دومین بازجویی هم توسط جان چارلز بیگام انجام شد. این قاضی انگلیسی ملقب به لُرد مرسی که بررسی ماجرای تایتانیک هم بر عهده او بود، کاپیتان ترنر و شرکت کشتیرانی را از هر اتهامی تبرئه کرد. با این وجود، لرد مرسی چند روز بعد از شنیدن دفاعیات با بیان اینکه پرونده لوسیتانیا کاری ملعون و کثیف است!
از این پرونده استعفا داد و از پذیرش دستمزدش امتناع کرد. در یک قرن گذشته روزنامهنگاران متن خبرها و دفتر خاطرات مسافران کشتی را با دقت بررسی کرده و غواصان در بقایای کشتی تفحص نمودهاند تا سرنخهایی از واقعیت ماجرا بیابند. نویسندگان و فیلمسازان همچنان کتابها و مستندهایی تولید میکنند که مملو از حدس و گمانها است.
آیا بریتانیا عمداً لوسیتانیا را در معرض خطر قرار داد یا حتی برای غرق کشتی توطئه چید تا ایالاتمتحده را به جنگ بکشاند؟
آیا کشتی که حامل کمی مهمات بود، در واقع برای حمل محمولههای بزرگتر ادوات جنگی بریتانیا مورد استفاده قرار میگرفت؟
آیا افسر ارشد دریایی بریتانیا، وینستون چرچیل ۴۰ ساله، به نحوی در این ماجرا مشارکت داشت؟
آیا کاپیتان ترنر که از حمله جان سالم به در برد، فقط آلت دست چند مرد قدرتمندتر بود؟
یا به قول یکی از مسافران نجات یافته «احمقی بود که باعث بدبختی همه شده بود؟»
یا بر اساس ادعای دیگران یک سکته خفیف باعث اختلال حواسش شده بود؟
آیا بازجوییها و بازپرسیها که مدارک کامل همه آنها هنوز هم منتشر نشده فقط یک لاپوشانی گسترده بود؟
هیچکس واقعاً نمیداند. بیش از یکصد سال گزارش بازرسی، تحلیل تاریخی و بازجوییهای دقیق پاسخ مشخصی به دست نداده است. اما شاید توضیح سادهتری وجود داشته باشد که هیچکس به آن توجه نکرده است. شاید از دریچه تازه علوم رفتاری و بیولوژیکی قرن ۲۱، توضیح این مصیبت مهم تاریخ دریانوردی چندان هم دشوار نباشد. شاید کاپیتان ترنر فقط چند تصمیم بد گرفته است و شاید آن تصمیمها به این دلیل بد بودند که بعدازظهر اتخاذ شدند.
موضوع این کتاب
این کتاب درباره زمانبندی است. همه ما از اهمیت زمانبندی آگاه هستیم. مشکل این است که چیز زیادی از آن نمیدانیم. زندگی ما جریانی بی انتها از تصمیمات «کِی» است. کی شغلمان را عوض کنیم، خبر بدی را به دیگران بدهیم، به کلاس خاصی برویم، طلاق بگیریم، برای پیادهروی برویم، یا کی تصمیات جدی درباره پروژه یا شخصی خاص بگیریم. اما اغلب این تصمیمها حاصل شهود و حدسیات مبهم است.
از نظر ما زمانبندی یک هنر است.
به شما نشان خواهم داد که زمانبندی یک علم است؛ ترکیبی نوظهور از تحقیقات چندمنظوره و میانرشتهای که نگاهی جدید به شرایط انسان دارد و راهنمایی مفید برای کار هوشمندانهتر و زندگی بهتر ارائه میدهد. اگر به هر کتابفروشی یا کتابخانهای سر بزنید یک دوجین قفسه پر از کتابهای مربوط به روش انجام کارهای مختلف میبینید؛ از روشهای دوستیابی و اثرگذاری بر دیگران تا آموزش مکالمه فیلیپینی در یک ماه. محتوای این کتابها آنقدر زیاد است که باید زیرمجموعه یک گروه منحصربهفرد به نام کتابهای «چگونه» قرار گیرند. این کتاب را هم زیرمجموعه ژانر جدیدی به نام کتابهای «کِی» بدانید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
از کجا شروع کنیم؟
پرسش نخست ما درباره خود زمان است (مطالعه تاریخچه زمان از نخستین صفحات شاخص آفتاب در مصر باستان تا ساعتهای مکانیکی قرن شانزدهم اروپا و تا ظهور مناطق زمانی در قرن نوزدهم) و خیلی زود متوجه میشوید که چیزهایی را که ما واحدهای «طبیعی» زمان میدانیم فقط حصارهایی هستند که اجداد ما برای محاصره زمان ساختهاند. دوم اینکه ساعتها و هفتهها همه اختراعات انسانی هستند. به نظر دانیل بورستینِ مورخ «بشر فقط با تعیین آنها میتواند از یکنواختی مکرر طبیعت رها شود». همین حالا کتاب کی؟ را سفارش دهید.
تئوری یکنواختی مکرر بورستین
اما بر اساس تئوری یکنواختی مکرر بورستین، یک واحد زمانی از کنترل ما خارج است. ما در سیارهای زندگی میکنیم که با سرعتی ثابت و الگویی مشخص حول محور خود میچرخد و ما را در معرض بازههای منظم تاریکی و روشنایی قرار میدهد. ما هر چرخش زمین به دور خود را یک روز مینامیم. شاید روز مهمترین روش ما برای تقسیمبندی، پیکربندی و ارزیابی زمان باشد. بنابراین در بخش اول کتاب به تحقیق درباره زمانبندی میپردازیم. دانشمندان از ریتم روز چه آموختهاند؟ چگونه میتوانیم از این اطلاعات برای بهبود عملکرد، ارتقای سلامتی و افزایش رضایتمان استفاده کنیم؟ و چرا همانطور که داستان کاپیتان ترنر نشان داد، نباید تصمیمات مهم را عصرها اتخاذ کنیم؟
دانلود فصل اول کتاب کی؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.