در ابتدا بسیار خوشحالم که شما – نه به من بلکه به خودتان- تعهد دادید که تمرینهای کتاب را انجام بدهید. سعی نکنید که این کتاب را مانند کتابهای دیگر روزنامهوار بخوانید، چون در هر فصل تمریناتی گنجانده شده است که باید آن را انجام دهید. لازم است در زمان خواندن کتاب، دقیقاً به تمرینات عمل کنید تا بتوانید در کنار افزایش دانش، بر مهارتهای خود در زمینهی سخنرانی نیز بیافزایید. شاید برای شما سوال باشد که چرا این کتاب مواد لازم برای سخنرانی نام گرفته است، پاسخ شما آن است که همانگونه که در هنگام آشپزی به موادی مانند ادویهجات، برنج، گوشت و … و برای پختن به اجاق گاز نیاز داریم، همچنین برای یک سخنرانی نیز به موادی همچون داشتن موضوع، مخاطب شناسی، زبان بدن، لوازم جانبی، مدیریت ترس و ساختاربندی نیاز است. هرقدر این مواد پررنگتر باشد، ما بهتر میتوانیم از آنها بهره ببریم. تمریناتی که در این کتاب به شما آموزش داده میشود، حکم اجاقگازی را دارد که قابلمه بر آن قرار میگیرد. میدانیم که حتی با وجود اجاق گاز، مواد لازم و تمرین آشپزی نیز باز هم در همان ابتدا نمیتوانید غذا را بهخوبی درست کنید. در این کتاب ما درواقع مواد لازم همراه با اجاقگاز را در اختیار شما قرار دادهایم و شما میتوانید بهمرورزمان و با پختن متعدد غذاها به مهارت لازم دست پیدا کنید.
در اول هیچ آشپزی ماهر نیست و به مرور زمان مهارت لازم را کسب میکند. در مبحث سخنرانی نیز همینگونه است، ما با خواندن این کتاب و کتابهای متعدد دیگر در این زمینه فقط بر دانشمان افزوده میشود و تنها با تمرین میتوانیم مهارت لازم را کسب کنیم. ما با تمرین و به مرور زمان، روش شخصی خودمان را در دستیابی به سخنرانی بسیار عالی کسب خواهیم کرد. به خاطر داشته باشید که در مسیر سخنرانی نباید عجله داشت. سخنران باید از تمامی سخنرانیهای خود درس بگیرید و دائم در حال پیشرفت باشد. اگر شرححال سخنرانان معروف ایران و جهان را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که هیچکدام از ابتدا سخنران حرفهای نبودهاند، بلکه با تمرین و تلاش توانستهاند به این جایگاه برسند، حتی سخنرانیهای اولیه آنها با دیگر سخنرانیهایشان قابل قیاس نیست. بسیاری از افراد به خواندن کتابها بسنده میکنند و ترس از سخنرانی نمیگذارد، حتی تمرینات آن را انجام دهند. بسیار خرسندم که شما از این دسته افراد نیستید و اگر اینگونه است پیشنهاد میکنم که زمان خود را بیهوده تلف نکنید. در این صورت نهتنها این کتاب، بلکه تمامی کتابهای دنیا برای شما مفید نخواهد بود. این مطالب را از این جهت در ابتدای کتاب نوشتم تا اگر واقعاً دنبال یادگیری هستید، این کتاب را بخوانید و به تمرینات آن عمل کنید. کلید موفقیت در هرکار تنها و تنها تلاش است و سخنرانی هم از این قانون مستثنی نیست. تنها با تلاش است که ما سخنران میشویم. فقط کافی است که ترسهای خود را کنار گذاشته و خود را باور داشته باشید، آنگاه میتوانید به سخنران قابل و خوبی تبدیل شوید. در کتابهای سخنرانی فقط به دانش ما اضافه میشود که درصد کمی از مهارت موردنیاز در سخنرانی است، مابقی راه، تمرین و تلاش شماست، زیرا سخنرانی فعالیتی مهارتی است و فقط با تمرین میتوان به آن دست یافت. سخنرانی نیز همانند رانندگی است که هرقدر کتاب در مورد نحوهی رانندگی با ماشین بخوانیم، راننده نخواهیم شد و تنها با تمرین است که میتوانیم رانندگی را فرا بگیریم. در ادامه به چهار مرحلهی یادگیری سخنرانی اشاره میکنم. لازم است ببینیم که در کدام مرحله قرار داریم:
چهار مرحله ی یادگیری مرحله ی اول: نمیدانیم که سخنرانی بلد نیستیم. در این مرحله ما نمیدانیم که بلد نیستیم، لذا بهندرت دنبال یادگیری این مهارت میرویم، مگر آنکه در مواردی بهاجبار سخنرانی کنیم و سخنرانی خود را خراب کنیم. در این صورت متوجه پایین بودن مهارت خود میشویم و به مرحله دوم خواهیم رسید.
مرحلهی دوم: میدانیم که سخنرانی بلد نیستیم. در این مرحله ما به این آگاهی رسیدیم که مهارت چندانی در سخنرانی نداریم. این آگاهی باعث میشود که شخص به دنبال کسب مهارت برود.
مرحلهی سوم: میدانیم که سخنرانی بلد هستیم. در این مرحله ما با کسب مهارت لازم در حیطهی سخنرانی به حدی رسیدیم که بهخوبی میتوانیم سخنرانی کنیم و مدام با تمرین بیشتر این مهارت خود را بهبود میبخشیم.
مرحله ی چهارم: نمیدانیم که میدانیم. در این مرحله که بالاترین حد یادگیری است، دیگر مهارت ما بهقدری افزایش یافته که به سطح ناخودآگاه انتقال پیدا کرده است، درنتیجه بدون انرژی چندانی بهراحتی میتوانیم سخنرانی خود را پیش ببریم، برای مثال ما نمیدانیم که در سخنرانی ضعیف هستیم، وقتی با این موقعیت روبرو میشویم، متوجه پایین بودن مهارت خود شده، به دنبال کسب مهارت در سخنرانی میرویم، بهمرور زمان بر مهارتهای ما افزوده میشود تا جایی که دیگر بدون تفکر روند سخنرانی را بهصورت خودکار پیش میبریم. این روند همان مراحل چهارگانهی یادگیری است. البته عکس این موضوع هم صادق است، یعنی گاهی ممکن است موضوعی را به اشتباه یاد بگیریم و تمرین کنیم و تا مرحلهی چهارم نیز پیش برویم.
در این مورد مثالی میزنم که ملموستر شود، ممکن است در سخنرانی حرف «ا»ِ را تکرار کنیم و خودمان هم نمیدانیم. این مرحلهی اول است، وقتی متوجه این حرکت اشتباه خود شدیم، به مرحلهی دوم میرسیم، درنتیجه به دنبال حذف آن هستیم، در اینجا وارد مرحلهی سوم میشویم و تمرینهایی در این زمینه انجام میدهیم و پس از حذف «اِ» از صحبتهای خود و هنگامی که دیگر این حرف را تکرار نمیکنیم، آنگاه است که وارد مرحلهی چهارم میشویم. ما در بسیاری از کارهای روزمرهی خود به مرحلهی چهارم یادگیری رسیدهایم، مثلاً راه رفتن، نوشتن، حرف زدن و … ، پس ما میتوانیم نکات منفی را که در ناخودآگاهمان وجود دارد، وارد مرحلهی دوم کرده، آنها را کاملاً تغییر بدهیم. از این به بعد در سخنرانیهای خود دقت کنید و نکات منفی آن را پیداکرده و با قبول آن اشتباه و تمرین کردن آنها بهبود ببخشید.
داستان اولین سخنرانی من: در دوران دانشجویی در یکی از کلاسهای دانشگاه قرار شد تا به انتخاب دانشجوها موضوعی برای سخنرانی انتخاب شود. من هم موضوع خود را انتخاب کردم. روز سخنرانی فرارسید. تا استاد اسم مرا خواند،گویا در دلم آشوبی برپا شد، با این حال سعی کردم خونسردی خود را حفظ کنم. فلش خود را به کامپیوتر وصل کرده، بعد اسلایدها روی پرده به نمایش درآوردم. آنگاه شروع به سخنرانی کردم. آن جلسه را تند تند و با صدای بلند بدون حتی یک نگاه به مخاطبان به اتمام رساندم. یکی از دانشجوها هم در زمینهی موضوع من سوالاتی پرسید که حتی به یکی از آنان نتوانستم پاسخ بدهم. در آن جلسه آنچنان صدایم بلند بود که به نظر میرسید استاد و دانشجویان بعد از ارائهی من باید به پزشک مراجعه میکردند. خلاصه به هر طریق آن جلسه پایان یافت. ارائههای دیگر دانشجویان نیز چندان بهتر از من نبود، زیرا ما همه تازهکار بوده، در آموزش و پرورش نیز این فن را فرا نگرفته بودیم و فقط بنا به اجبار و کار کلاسی سخنرانی میکردیم.
استاد پس از کلاس به من گفت که ارائهی خوبی بود، فقط باید کمی صدای خود را کنترل کنید. نکتهی مهم این بود که استاد به من روحیه داد الان هم که به آن دوران میاندیشم، متوجه میشوم که بهجای سخنرانی چه فاجعهای به بار آوردم. پس از این سخنرانی هم چند سخنرانی ضعیف دیگر داشتم، تا اینکه به دنبال آموزشهای تخصصی برآمدم و به مطالعه ی منابع معتبر دنیا و ایران روی آوردم ، درنتیجه توانستم سخنرانی خود را روز به روز بهتر کنم که از نظر خود به این مهم دست پیدا کردم. من داستان خود را از این جهت تعریف کردم تا بدانید هیچکسی از اول سخنران زاده نشده است. من در همان دوران وقتی در جمعی قرار میگرفتم، بهراحتی میتوانستم صحبتهای خود را انجام بدهم، ولی مشکل در هنگام سخنرانی بروز میکند. در ادامه با توجه به مقدمه و نکاتی که ارائه شد، میتوانید کتاب را –به همان شیوهی پیشنهادی- مطالعه کنید
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.